سوخت جت سوخت جت .

سوخت جت

چطوري تشخيص دهيم كه اطرافيانمان به ما دروغ مي گويند

 

درباره روش تشخيص زبان بدن دروغگو آيا چيزي مي‌دانيد ؟

همه‌ي انسان‌ها اين توانايي را دارند كه دروغ بگويند و بيشتر ما اين كار را انجام مي‌دهيم. شما مي‌توانيد بگوييد كه تا به حال دروغ نگفته‌ايد؟ با اين حال به راحتي تا حدي زيادي ميتوانيد تشخيص دروغ بدهيد

تحقيقات زيادي به ما مي‌گويند كه به طور متوسط، انسان‌ها در طول روز يك يا دو دروغ مي‌گويند. خوشبختانه‌ راه‌هايي هستند براي اين‌كه بفهميم يكي مي‌خواهد دروغش را بگويد يا راستش را.

از قديم هم گفتند‌:‌ « رنگ رخساره خبر مي‌دهد از سر درون»‌. هرچند در زبان فارسي از اين ضرب‌المثل بيشتر براي نشان دادن حالت‌هاي عاشقي استفاده مي‌شود؛‌ ولي با اين حال مي‌توانيم اين‌طور هم برداشت كنيم كه رنگ رخساره يا حالت چهره و دست و پا زدن‌ها و بال بال‌ زدن‌ها و به تته ‌پته افتادن‌ها و سرخ‌ شدن‌ها چه رازهايي را كه برملا نمي‌كند.

 

مطالب جالب خواندني: قانون جذب

 

حالا گذشته از اين‌ها، بيايد قدري به قضيه علمي‌تر نگاه كنيم و از نظر كارشناسان زبان بدن استفاده كنيم. براي اين‌كه تشخيص بدهيم فردي دروغ مي‌گويد يا نه؛ اول بايد بدانيم وقتي صادق است چطور رفتار مي‌كند.

تراسي برون، متخصص زبان بدن و نويسنده‌ي كتاب «چطور با زبان بدن دروغگو و دزدها را رسوا كنيم»‌ مي‌گويد‌: «براي مثال نگاه كنيد به اين‌كه چطور يك فرد به يك سوال معمولي و ساده مانند اينكه «اهل كجايي؟»‌ جواب مي‌دهد. چشم‌هايشان كدام طرفي مي‌رود؟ صدايشان چطور است‌؟‌ آيا لرزشي در صدا احساس مي‌كنيد؟‌»

 

لودوينگ ويدكنشتاين مي‌گويد:

« بدن انسان بهترين تصوير از روح انسان است.»

وقتي كه فهميديد چطور راستش را مي‌گويند، حالا بهتر است به تغييرات چهارگانه‌اي كه در بدن ايجاد مي‌شود دقت كنيد. تغييرات عبارتند از:‌

۱. حركات بدن

۲. حالات چهره

۳. تن صدا

۴. محتواي كلام

 

كه اين چهار اصل به گفته‌ دكتر ليليان گلاس، نويسنده‌ي كتاب « زبان بدن دروغ‌گويان»، كدهاي ارتباطي هستند كه ما را به حقيقت مي‌رسانند.


تشخيص دروغ و دروغگو
بهترين ابزارهايي كه مي‌توان استفاده كرد

 

هرچند كه اين نشانه‌ها قطعيت ندارند و عوامل ديگري هم مي‌توانند در اين زمينه تاثير گذار باشند. مثلا اين‌كه فرد روي صندلي و جايي كه نشسته احساس راحتي نمي‌كند، عصبي است و يا ناراحت است و ممكن است صدايش لرزش داشته باشد.

با اين حال، سيگنال‌هايي وجود دارد كه كارشناسان زبان بدن به ما پيشنهاد مي‌كنند كه چشم از آن‌ها برنداريم.


تشخيص زبان بدن دروغگو به صورت حرفه‌اي

 

○ دست‌ها:‌

دروغ‌ها تمايل دارند بعد از اين‌كه در مورد چيزي دروغ گفتند از دست‌هايشان استفاده كنند. اين را تارسي برون مي‌گويد. او در يك دوره‌ي پيشرفته‌ي آموزش FBI  شركت داشته و به كارمندان آن‌جا در اين زمينه آموزش داده است.

 

مطالب جالب خواندني: فيلم انگيزشي موفقيت

 

او مي‌گويد:

«وقتي كسي دروغ مي‌گويد، مغزش هم‌زمان كارهاي زيادي انجام مي‌دهد. اول اين‌كه داستان دروغ را سر هم بندي كند. تشخيص بدهد ديگران داستانش را باور مي‌كنند و همزمان به داستانش هم جزئياتي را اضافه كند. بنابراين، حركاتي كه به صورت نرمال در يك مكالمه‌ي معمولي اتفاق مي‌افتد را مغز به بعد از مكالمه منتقل مي‌كند.»

در اين زمينه در سال ۲۰۱۵، توسط دانشگاه ميشيگان پژوهشي انجام شد. آن‌ها به فيلم‌هاي ضبط شده‌ي ۱۲۰ دادگاه نگاه كردند تا متوجه شوند افراد وقتي دروغ مي‌گويند چطور رفتار مي‌كنند و تفاوتش را با زماني كه راست مي‌گويند پيدا كنند.

مطالعات نشان داد افرادي كه دروغ مي‌گويند تمايل دارند با هر دو دست خود حرف بزنند. در بيش از ۴۰ درصد از فيلم‌ها از افرادي كه دروغ مي‌گويند؛ آن‌ها با هر دو دست حرف مي‌زنند. در حالي كه اين عدد براي كساني كه راستش را مي‌گويند ۲۵ درصد بود.

 

○ اين پا و آن پا كردن:

دكتر فتچ، متخصص روانشناسي با تخصص ارتباطات كلامي و غير كلامي از دانشگاه UCLA مي‌گويد:‌ « ازديگر نشانه‌هاي بدني دروغ‌گويي پيچ و تاب خوردن و در يك جا ثابت نماندن، چرخاندن سر به عقب و جلو و چپ و راست و اين پا و آن پا كردن در حين صحبت است».


حالات چهره به شما در تشخيص دروغ بسيار كمك مي‌كند

○ چشم‌ها:‌

تحقيقاتي كه در دانشگاه UCLA انجام شده نشان مي‌دهد كه افراد وقتي دروغ مي‌گويند ممكن است به جاي ديگري نگاه كنند. يعني به جاي اين‌كه رو در روي مخاطب باشند، نگاه‌شان را بدزدند. در واقع اين نشانه حاكي از اين است كه آن‌ها در حين صحبت چشم‌هايشان را مي‌چرخانند تا فكر كنند كه در ادامه براي دروغ‌شان چه داستاني را سر هم كنند.

همه‌ي ما لابد دانش‌آموزاني را ديده‌ايم كه رفته‌اند پاي تخته و درس را بلد نيستند. حالا كه دانش‌آموز مثل يك حيوان زخمي در تله‌ي معلم گير افتاده بايد يك چيزي پيدا كند كه بگويد. دست‌هايش را به هم مي‌مالد. چشم‌هايش را توي كاسه مي‌چرخاند و سعي مي‌كند يك چيزي از خودش ببافد.

در واقع دانش‌آموز دروغ‌گو نيست، بلكه مغز يا مي‌تواند داستان ببافد يا حرف بزند. پس چشم‌ها دست به كار مي‌شوند و دانش‌آموز خيا‌ل‌باف را لو مي‌دهند.

○ دهان:‌

جمع كردن لب‌ها توي دهان، گاز گرفتن لب‌ها و حركاتي اين‌چيني از ديگر نشانه‌هاي دروغ‌گوهاست. تارسي برون مي‌گويد‌:

«اين تجربه‌ي خود من هم هست، وقتي مردم اين‌كار را مي‌كنند، مي‌خواهند احساسات و حالات خود را پشت لب‌هاي گره شده و لوله شده به داخل پنهان كنند.»‌

 

مطالب خواندني:  تكنيك هاي آرامش درون

 

در واقع آدم‌ها اين كار را مي‌كنند چون مي‌ترسند لب‌هايشان آن‌ها را رسوا كند و حقيقت را بگويد. پس جمعش مي‌كنند به داخل؛‌ بي‌اطلاع از اين‌كه اين‌طور رسواتر مي‌شوند.

○  تغيير رنگ چهره:

همان‌طور كه در بالا هم گفتيم، رنگ رخساره خبر مي‌دهد از سر درون. تا به حال ديديد وقتي كسي عصباني است مثل لبو سرخ مي‌شود؟‌ بيمارها زرد مي‌شوند. عاشق‌ها با ديدن معشوق لپ‌هايشان گل مي‌اندازد و دروغ‌گوها چطور؟‌

برون مي‌گويد  وقتي كسي موقع حرف زدن رنگش مثل گچ ديوار سفيد شد بدانيم كه ممكن است دروغ بگويد. در واقع سلول‌هاي خوني راهشان را از صورت كج مي‌كنند. چون فرد مي‌ترسد دروغش فاش بشود پس رنگش مي‌پرد.

 

○ عرق كردن يا خشك شدن زبان:

تغييرات در سيستم عصبي مي‌تواند باعث بشود كه بعضي از قسمت‌هاي صورت دروغ‌گوها غرق عرق شود. مثل بالاي لب‌ها، پيشاني، دور دهان. در حالي كه دهانشان و چشم‌هايشان مثل چوب خشك شود. البته بايد دماي محيط را هم در نظر گرفت. مثلا اگر كسي اين نشانه‌ها را توي يك روز گرم تابستاني داشت، لزوما دروغ‌گو نيست.

دروغ‌گوها تند تند پلك مي‌زنند و آب دهانشان را قورت مي‌دهند. لب‌هايشان را ليس مي‌زنند تا حقيقت از دهانشان بيرون نپرد و به خيسي لب‌ها بچسبد.


تن صدا را در تشخيص دروغ ناديده نگيريد

○ تغيير ناگهاني صدا:‌

آدم‌هايي كه دروغ مي‌گويند تمايل دارند با صداي بلند حرف بزنند. گلاس مي‌‌گويد:‌ «بعضي وقت‌ها صدايت را بالا مي‌بري، چون مي‌خواهي از خودت و (دروغي كه مي‌گويي)‌ دفاع كني.»

لرزش صدا هم از ديگر نشانه‌هاي دروغ‌گو بودن است. صاف كردن سينه (‌سرفه كردن) كه نشان از ناراحت بودن عضلات گلو و انقباض آن‌ها در حين دروغ گفتن است.

 

مطالب خواندني: قانون ثروت


براي تشخيص دروغ به محتواي كلام هم توجه كنيد

 

تكرار جمله‌هايي مثل اين كه :‌ « بذار راستش رو بگم»‌، «‌من باهات صادقم»، «اگر بخوام باهات صادق باشم يا هيشكي مثل من باهات رو راست نيست»؛‌خودش از نشانه‌‌هاي دروغ‌گويي است.

استفاده از «‌عه» و مكث در حين اداي جملات هم از ديگر نشانه‌ها هستند.

گلاس در اين زمينه مي‌گويد: «‌خيلي از ما دروغ‌گوهاي مادرزادي نيستيم؛‌ مي‌گذاريم راست از دهانم بپرد بيرون و كار را خراب كند.»
مثلا يكي كه اخراج شده مي‌گويد:‌ «‌من استعفا شدم..» در واقع مي‌خواسته بگويد من اخراج شدم.

فرويد از اين چيزها با عنوان لغزش زباني ياد مي‌كند. ما مي‌خواهيم دروغ بگوييم، ولي زبانمان همه چيز را لو مي‌دهد، چون آن‌قدر در حين دروغ‌ گفتن تحت فشار هستيم كه كنترلي روي اعضاي بدن و حركات و حالات طبيعي آن داريم.

مارتي گراهام در جمله‌ي معروفي درباره‌ي زبان بدن مي‌گويد:‌« بدن هرگز دروغ نمي‌گويد»

تمام چيزهايي كه در بالا گفته شد بر پايه‌ي تحقيقات علمي است، ولي با اين حال در همه‌ي موارد و براي همه صدق نمي‌كنند. انسان‌ها مي‌توانند در مواقع گوناگون به دلايل گوناگون مثل دماي هوا، محيطي كه در آن حضور دارند، مسائل زمينه‌اي و غيره كنترل كمتري روي بدن خود داشته باشند و هميشه در حالي كه راستش را مي‌گويند روي رفتارهاي طبيعي بدن خود كنترلي نداشته باشند.

 

منبع اين مقاله: سوخت جت


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۸ مرداد ۱۴۰۱ساعت: ۰۸:۳۷:۲۸ توسط:ساناز كيواني موضوع:

هنر تصميم گيري با 5 راهكار ساده

 

در جريان تصميم گيري ، يك رويكرد سنتي پنج مرحله‌اي وجود دارد كه براي شما فوق‌العاده مفيد است. البته اين سخن بدان معنا نيست كه شما بايد كوركورانه در همه‌ي موقعيت‌ها از آن پيروي كنيد. اين روش، نتيجه‌ي طبيعي تفكر است و در نتيجه فاقد چهارچوب مدون رسمي‌اي است كه شما مايليد آن را طي كنيد.

امتياز تصميم آگاهانه اين است كه اگر اشتباهي پيش آيد يا كاري بدون شناخت يا نيت انجام شود به سرعت مي‌توان از آن آگاهي پيدا كرد.

اين پنج مرحله را مي‌توان مثل پنج نت موسيقي در نظر گرفت، اين نت‌ها بايد در توالي‌هاي خاصي نواخته شوند اما ذهن به طور پيوسته در حال حركت است. نت‌ها را مي‌توان در توالي‌هاي متفاوت و آكوردهاي ذهني تركيب كرد. هر چند تفكر يك فرآيند صد در صد دقيق و شخصي نيست، اما بايد نظمي داشته باشد.

 

مطالب مرتبط: قانون جذب


اگر نميدانيد چطور تصميم گيري درست انجام دهيد
اين پنج كار ساده را انجام دهيد

 

مرحله‌ي اول تصميم گيري:


هدف را تعيين كنيد

آيا خود مي‌دانيد كه تلاش مي‌كنيد تا به چيزي برسيد؟ بايد در مورد چيزي كه مي‌خواهيد به آن برسيد تا حد ممكن آگاهي داشته باشيد. در غير اين صورت، كل فرآيند تصميم گيري در هاله‌اي از ابهام قرار خواهد گرفت.

يك ضرب المثل مي‌گويد:

«اگر نداني مقصدت كدام ساحل است، باد در هر جهت بوزد برايت فرقي نخواهد كرد».

اگر در هدف خود ترديد داريد، سعي كنيد آن را يادداشت نماييد. در صورت امكان يك يا دو روز به آن فكر نكنيد. بعد دوباره به آن يادداشت نگاهي بيندازيد. ممكن است ناگهان پي ببريد كه چگونه هدف خود را مشخص‌تر و متمركزتر مي‌كنيد.

 

مرحله‌ي دوم تصميم گيري:


اطلاعات مرتبط را جمع‌آوري كنيد

مهارت بعدي به جمع‌آوري و غربال اطلاعات مرتبط مي‌پردازد. قسمتي از اين مهارت خيلي زود به دست مي‌آيد، اما داده‌هاي ديگر ممكن است در دسترس نباشد. اين يك اصل مهم است كه در صورت نبود اطلاعات بسيار مهم تصميم نگيريم، البته به شرطي كه يك تأخير برنامه‌ريزي شده‌ي مقبول داشته باشيم.

تمايز بين اطلاعات «موجود» و اطلاعات «مرتبط» را به ياد داشته باشيد. يك اشتباه هميشگي اين بوده است كه افراد يك تصميم بزرگ و عمده را در نظر مي‌گيرند و بعد دنبال اطلاعاتي مي‌گردند كه به آن‌ها كمك كند تا تصميم بگيرند.

با اين حال، برخي از متفكران به اطلاعاتي كه در دست دارند توجه نمي‌كنند و از خود نمي‌پرسند:«فلان داده‌ها يا اطلاعات مربوط به كار من مي‌شوند يا خير؟» آن‌ها دو نوع از اطلاعات را (اطلاعات موجود و اطلاعات لازم» را با هم اشتباه مي‌گيرند.

اگر مي‌توانستيم از اطلاعاتي كه در دسترس داريم به جاي اطلاعاتي كه در حقيقت نياز داريم براي تصميم گيري استفاده كنيم زندگي بسيار راحت‌تر مي‌شد. كميت اطلاعات افزوده شده است كه يكي از منابع دسترسي به آن اينترنت است.

اما دامنه‌ي اطلاعات در اينترنت به قدري وسيع است كه شما هرگز نمي‌تواند تمام اطلاعات را جمع‌آوري كنيد. بنابراين بايد سمت اطلاعات كاملاً مرتبط با موضوع مورد نظر خود برويد و از حواس‌پرتي اطلاعاتي (از اطلاعاتي به اطلاعاتي ديگر رفتن» جلوگيري كنيد.

هفت سيستم مشهور برنامه‌ريزي دنيا را بشناسيد و ببنييد كدام يك براي شما مناسب‌تر است:


برنامه ريزي زندگي هدفمند با هفت سيستم مشهور برنامه ريزي

 

مرحله‌ي سوم تصميم گيري:


ارائه‌ي گزينه‌هاي عملي

 

بيشتر به «گزينه‌ها» توجه كنيد نه «جايگزين‌ها». يك جايگزين يعني انتخاب يكي از دو تا. تصميم‌گيراني كه مهارت ندارند خيلي زود سراغ جايگزين‌هاي«يا اين، يا آن» مي‌روند. آن‌ها نيروي فكر و وقت كافي براي بررسي حداقل سه يا چهار احتمال صرف نمي‌كنند.

مطالب مرتبط: جملات انگيزشي

بيسمارك به ژنرال‌هاي خود مي‌گفت:

 

«مطمئن باشيد كه اگر دشمن تنها دو گزينه پيش رو داشته باشد به گزينه‌ي شوم متوسل خواهد شد».

مدير كل معروف شركت جنرال موتور، جلساتي را كه قرار بود در آن‌ها فقط دو راه حل به بحث گذاشته شود كنسل مي‌كرد و خطاب به اعضا مي‌گفت:«لطفاً برويد و با گزينه‌هاي بيشتر برگرديد».

شما بايد ذهن خود را باز بگذاريد و با تمركز بيشتري همه‌ي احتمالات را در نظر بگيريد تا ايده‌هاي نو متولد شوند، استعداد ارزيابي شما هم بايد فعال شود تا گزينه‌هاي«عملي» را شناسايي كند. منظور از «عملي» يعني گزينه‌اي كه بتوان به آن جامه‌ي عمل پوشانيد و يا آن را تحقق بخشيد. اگر چيزي عملي باشد، به احتمال زياد كارآيي و تأثير هم خواهد داشت و مي‌توانيد به هدفي كه در ذهن داريد دست پيدا كنيد.

 

مرحله‌ي چهارم تصميم گيري:


ارزيابي ريسك

آنچه تصميمات را به واقع مشكل مي‌كند عامل ريسك بالاست. گاهي وقت‌ها نصيحت‌هاي ضد و نقيضي مي‌شنويم از جمله اين كه «اول انديشه، وانگهي گفتار» و «انديشه‌ي بسيار، بپيچاند كار». محاسبه‌ي ريسك، مهارت مهمي است. محاسبه به ظاهر ماهيتي رياضي گونه دارد و كتاب‌هاي زيادي در بحث مديريت با عنوان «تصميم گيري » نوشته شده كه «نظريه‌هاي احتمال» و روش‌هاي آماري را ارائه مي‌دهند تا ارزيابي ريسك را راحت‌تر كنند.

تجربه نقش بسيار بزرگتري را ايفا مي‌كند يك راه مفيد عبارت است از تعريف بدترين وضعيت؛ يعني اين كه در بدترين حالت چه اتفاقي خواهد افتاد؟ آيا مي‌توانيد اين وضعيت را بپذيريد يا خير؟ در موقعيت‌هايي كه هم ريسك و هم پاداش بالاست، هر چند مي‌دانيد كه در صورت شكست ضربه‌ي سنگيني خواهيد خورد ولي باز هم ريسك مي‌كنيد؛ زيرا احتمال موقعيت آن قدر براي شما مهم است كه نمي‌توانيد به آن فكر نكنيد!

پس مجبوريد تمام تلاش خود را بكنيد و تمام توجه خود را به اين نكته معطوف نماييد كه ميزان ريسك را پايين بياوريد. اينجاست كه تجربه، عمل، مشاوره با متخصصان، شناسايي و تكرار و تمرين ذهني، همه تكنيك‌هايي مفيد مي‌شوند.

شما داريد تلاش مي‌كنيد كه «احتمال» مبهم و تصادفي موفقيت را به «احتمال» معقول و مستدل واقعيت تبديل كنيد. اما نمي‌توانيد ريسك را صد در صد حذف كنيد. در چنين موقعيت‌هايي، احتمالات زيادي دخيل هستند.

 

مطالب مرتبط: قانون جذب پول

 

مرحله‌ي پنجم تصميم گيري:


اجرا و ارزيابي

اجرا و ارزيابي تصميم بايد بخشي از روند كلي به حساب آيد. به ندرت متوجه نقطه‌ي واقعي تصميم گيري مي‌شويد؛ درست مثل مسافراني كه سوار كشتي هستند و وقتي كشتي از خط استوا عبور مي‌كند آن‌ها در خوابند.

نقطه‌ي تصميم گيري (چه آگاهانه، چه غيرآگاهانه)زماني است كه تفكر پايان مي‌يابد، نظرتان قطعي مي‌گردد و وارد مرحله‌ي اجرا يا عمل مي‌شويد. اما باز هم در حال ارزيابي هستيد و تا زماني كه به نقطه‌ي بازگشت نرسيده‌اند مي‌توانيد عقب گرد كنيد و از تصميم گرفته شده برگرديد، البته اگر شرايط اوليه شما را مجبور كنند.

اگر همه‌ي اطلاعات لازم را داريد، ذهن شما به راحتي از نقطه‌ي تصميم گيري عبور خواهد كرد و به موفقيت مورد نظر خود خواهيد رسيد.

 

مي‌گويند:

«يك تصميم، عملي است
كه يك مدير بايد زماني آن را به اجرا درآورد
كه اطلاعات ناقص او راه حل مسأله را به ذهنش نمي‌رساند»

 

منبع مقاله: سوخت جت


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲ مرداد ۱۴۰۱ساعت: ۰۷:۴۳:۱۱ توسط:ساناز كيواني موضوع: